مدح و ولادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام
عید است و جهان روضۀ رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است با گـریـۀ شوق نـبی و حـیـدر و زهـرا چشم همگان بر لب خندان حسین است تنها نه به سـویش شده فـطرس متوسّل خلق دو جهان، دست به دامان حسین است ای خـیل ملک! حرمت او پـاس بدارید کاین طایرِ پر سوخته، مهمان حسین است میلاد حـسین آمده سر تا به قـدم گـوش زیرا که خـداوند ثـناخـوان حسین است فطرس! طلب عفو کن از یوسف زهرا العفو بگو، عـفو به فرمان حسین است گـمـراه نگـردیـد! که مـصـبـاح هـدایت تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است آدم نـه فــقـط بــر در او بُــرد تــوسّــل عالَم به سر سفـرۀ احـسان حسین است آزادگی و غـیرت و ایـثـار و شجـاعت این چار، الـفـبای دبـسـتان حسین است با خـون شهـیدان بنـویـسـید و بخـوانـید این بیت که سرلوحۀ دیوان حسین است سـردادن و مـهـلـت به ستـمکـار ندادن خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است گـر تـشـنـه لـبِ آب بــقــائـیـد، بـیـائـیـد سرچشمۀ آن در لبِ عطشان حسین است شیـعـهست که تا دامـنـۀ صبـح قـیامـت با آتش دل شـمع شبـسـتان حـسین است ای شـیعـه مکـن بر دگـران باز درِ دل این خانـۀ آتـشزده از آنِ حـسـین است خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی والله قـسـم خـون جـوانـان حـسین است تا صبح قیامت به سر نیـزه عیان است هفتاد و دو آیه که ز قـرآن حسین است بر گوهـر اشکـش نـتوان یـافـت بهـایی آن دیده که میگرید و گریان حسین است در معـرکـۀ عـشق نگـه کن که بـبـیـنی سرها همه چون گوی به چوگانِ حسین است اعجـاز مـسـیـحا کـند از زخـم تن خود هر کشته که افتاده به میدانِ حسین است حق است اگر ناز فـروشیم به فـردوس زیرا دل ما روضۀ رضوان حسین است «میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست این از اثـرِ فـتـح نـمـایـان حـسین است |